میراث فرهنگی هر کشوری اساسی ترین ارکان هویت و خود باوری یک ملت است که از گذشتگان آن ملت به جای مانده است که حفظ این میراث بر جای مانده از گذشتگان موجب روشن شدن ابهامات تاریخی می گردد در واقع میراث فرهنگی مادی آثاری است که قابل لمس و دیدن می باشد همانند اشیا و آثار تاریخی که در موزه ها و یا سایر مکان ها وجود دارد تا آن جا که سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری تشکیل گردید که یکی از وظایف و اهداف مهم آن حفظ این آثار است . آثار تاریخی یا فرهنگی ممکن است توسط افرادی به خارج از کشور برده شود که در این صورت جرم قاچاق اموال تاریخی محقق می گردد . متاسفانه یکی از جرایمی که در مورد آثار تاریخی و فرهنگی وجود دارد قاچاق این اموال است که خارج کردن این اموال به دلیل آن که جز اموال همگانی و نشان دهنده هویت یک ملت است غیر قانونی و جرم محسوب می گردد و مجازات سختگیرانه ای نسبت به آن اعمال می گردد . به همین دلیل در این مقاله به بررسی جرم قاچاق اموال تاریخی و فرهنگی و مجازات قاچاق اموال تاریخی و فرهنگی می پردازیم .
قاچاق آثار باستانی قاچاق آثار باستانی
جرم قاچاق اموال تاریخی و فرهنگی
جرم قاچاق اموال تاریخی و فرهنگی چیست برای پاسخ به این سوال ابتدا باید گفت که اموال فرهنگی به اموال منقولی گفته می شود که بیانگر وجوه مختلف زندگی انسان در دوران تاریخی بوده است مانند روزنامه های قدیمی یا تمبر و یا نقاشی و یا مهر های قدیمی که پژوهش در خصوص آنها وجوه مختلف زندگی در زمان قدیم را نشان می دهد و اموال تاریخی بیانگر اتفاقات تاریخی است و زندگی رهبران یا پادشاهان را بیان می کند .
با توجه به مفهوم اموال تاریخ و فرهنگی باید گفت زمانی که اموال تاریخی و فرهنگی فوق به کشور دیگری انتقال داده شود به طوری که دولت خروج این اموال را ممنوع کرده باشد جرم قاچاق رخ داده است . در واقع قاچاق به معنای ورود و خروج کالا غیر مجاز یا کالاهای که ورود و خروج آن ممنوع شده است می باشد که قانونگذار در ماده 561 قانون مجازات اسلامی اینگونه بیان می کند که : هر گونه اقدام به خارج کردن اموال تاریخی – فرهنگی از کشور هر چند به خارج کردن آن نیانجامد به عبارت دیگر اگر فردی این اموال را به قصد خارج کردن از کشور بر دارد ولی دستگیر شود باز هم قاچاق محسوب و مرتکب به مجازات تعیین شده در این قانون محکوم می گردد . نکته قابل توجه این است که تشخیص ماهیت تاریخی – فرهنگی به عهده سازمان میراث فرهنگی کشور می باشد . به عنوان مثال ممکن است فردی تابلو نقاشی یا یک وسیله تاریخی در یک مکان قدیمی و تاریخی پیدا کند ولی برای فروش یا به قصد سودجویی آن را از کشور به صورت غیر قانونی و قاچاق خارج کند و یا قبل از خارج کردن آن از کشور دستگیر شود مرتکب در این صورت به جرم قاچاق اموال فرهنگی و تاریخی محکوم می گردد و در خصوص این که آن شی آیا یک شی تاریخی و فرهنگی است یا خیر بر عهده سازمان میراث فرهنگی کشور می باشد .
مجازات قاچاق اموال تاریخی و فرهنگی
در صورتی که جرم قاچاق اموال تاریخی و فرهنگی احراز شد مجازات مرتکب جرم قاچاق اموال تاریخی و فرهنگی بر طبق ماده 561 قانون مجازات اسلامی عبارت است از : حبس از یک تا سه سال و پرداخت جریمه معادل دو برابر قیمت اموال موضوع قاچاق که قانونگذار علاوه بر این مرتکب را محکوم به استرداد اموال نیز می کند به عبارت دیگر حبس فرد مرتکب نباید از یک سال کمتر و نباید از سه سال بیشتر باشد و علاوه بر این باید دو برابر قیمت مالی که قاچاق را پرداخت نماید که این ها علاوه بر استرداد اموال فرهنگی و تاریخی است .
نکته قابل توجه این است که به دلیل اهمیت جرم قاچاق اموال فرهنگی و تاریخی اگر اقدام خارج کردن اموال تاریخی و فرهنگی به دلایل و موانعی صورت نگیرد باز هم مرتکب مجرم می باشد و مجازات بیان شده در بالا اجرا می شود .
لازم به ذکر است که قاچاق اموال فرهنگی و تاریخی از یکی انواع جرایم با جنبه عمومی است یعنی جرمی که به وقوع پیوسته است وجدان عمومی را جریحه دار کرده است . در واقع در این دسته از جرایم ، عمومیت جرم بر بُعد خصوصی آن برتری دارد . پس به دلیل آن که جرم قاچاق اموال فرهنگی و تاریخی دارای جنبه عمومی است هر فردی که از وقوع این جرم آگاهی پیدا کرد می تواند به مرجع قضایی شکایت یا وقوع جرم را اطلاع دهد که به محض اطلاع مراجع قضایی سریع رسیدگی می شود .
چرا قاچاق؟
چرا آثار تاریخی و باستانی ایران قاچاق میشوند؟ این سوالی است که برخی کاربران فضایمجازی در روزهای اخیر از خود پرسیدهاند. بسیاری میپرسند چرا آثار تاریخی ایرانباستان که همهساله عده زیادی را مجاب میکند تا در گوشهگوشهاش سیر و سیاحت کنند و به نظاره آنها بنشینند، سر از کشورهای دیگر در میآورند. حمیده چوبک، رئیساسبق پژوهشکده باستانشناسی برای این پرسش چند پاسخ مشخص دارد.
او میگوید: «در دورههای تاریخی مختلف این سرقت و از بین رفتن اشیاء و خروج آنها از کشور وجود داشته است. شاید اگر هرکسی وظایف خودش را درست انجام دهد، کمتر شاهد چنین اتفاقی باشیم.»
این باستانشناس تاکید میکند: «بخشی از ماجرا بهعهده مردم است. در قدم بعدی، شوراها و دهیاریها میتوانند کنترل کنند. بیشترین حفاظت برای این آثار همان اطلاعات مردمی است که در اختیار میراث فرهنگی قرار داده میشود. میراث فرهنگی بعد از این اطلاعات مردمی است که آگاه میشود که قرار است چه بلایی سر میراث بیاید؛ بنابراین در این میان نباید نقش مردم را نادیده گرفت. متاسفانه سودجویان که در هر زمینهای فعالیت میکنند، در این زمینه هم نهتنها به آثار تاریخی بلکه آثار طبیعی و حتی گاه فرهنگی هم صدمه میزنند.»
چوبک از باوری حرف میزند که به عقیدهاش گاهبهگاه سودجویان با تمسک به آن، دست به تخریب آثار میزنند: «مثلا برخی شنیدهاند که زیر امامزادهها گنج است، همین باعث میشود تا امامزادهها را تخریب کنند یا مثلا میگویند زیر تپهها گنج است، برخی سودجویان میروند و تپهها را تخریب میکنند. میگویند زیر درختان قدیمی گنج است، همین باعث میشود که درختان را هم تخریب کنند. این موضوع از توهم و شایعات نشأت میگیرد. ما سرزمین کهنسال باستانی هستیم، گوشهبهگوشه سرزمین آثار داریم، زندگی حدود یکمیلیونسال در این سرزمین جاری بوده و در دورههای مختلف هم آثار خودش وجود داشته که بهجا مانده است.»
او معتقد است که گاهی بهدلیل همین اتفاق و جلوگیری از تبعات، گاه اصلا اطلاع نمیدهند که آثاری پیدا شده است و خیلی از آثار بهدلیل همین موضوع از بین میرود. رئیس سابق پژوهشکده باستانشناسی ادامه میدهد: «من تصور میکنم اگر قانون رعایت شود و همه وظایف خود را انجام دهند، شاید کمتر شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. لازم است که یگان حفاظت میراث فرهنگی هم در این میان تقویت شود.»
این باستانشناس کهنهکار در ادامه گفتگو از پیشنهاد قدیمی خودش صحبت میکند، یگانی تحت عنوان: «سپاه میراث فرهنگی». چوبک میگوید: «از فارغالتحصیلان باستانشناسی مرمت و حفاظت استفاده کنیم و اینها را در اقصینقاط کشور بهکار بگیریم. دراینصورت هم دانش این افراد زیاد میشود، هم اینکه حساسیتها بیشتر میشود و میتوانند با فرهنگسازی بین مردم، مردم را در حفاظت آثار با خود همراه کنند.»
این باستانشناس معتقد است که با یک اداره و یک وزارتخانه نمیتوان جلوی تخریب و در وهله بعد قاچاق آثار تاریخی و باستانی را گرفت: «من فکر میکنم این پیشنهاد ایجاد سپاه میراث فرهنگی میتواند دستکم تحرک و حضور را بیشتر کند. اینهمه نیرو را نمیتوان استخدام کرد درحالیکه در صورت رخدادن این اتفاق، جوانان حرفهای میشوند، کارآمد میشوند، دانششان بالا رود و این میتواند میراث فرهنگی را در انجام وظایفش یاری کند.»
مشکلات میراث فرهنگی یکی، دوتا نیست
«مشکلات حوزه میراث فرهنگی، مشکلات ریشهداری است، گاهی اینطور برداشت میشود که مثلا اگر مدیریت فعلی وزارت میراث فرهنگی تغییر کند، بسیاری از مشکلات حل میشود یا مدیران فعلی مسئول این مشکلات هستند. نه اینکه بخواهم از آنها رفعمسئولیت کنم، قطعا این موضوع هم بخشی از مشکل است. خیلی از مدیران، غیرمتخصص هستند و کارآمدی لازم را ندارند، اما واقعیت اینجاست که مسئله میراث فرهنگی فراتر از اینهاست؛ یک مسئله ریشهدار و مزمن است.»
حمیدرضا حسینی، پژوهشگر تاریخ در پاسخ به این پرسش که چرا آثار باستانی و تاریخی قاچاق میشوند، اینطور پاسخ میدهد. او معتقد است که مقوله میراث فرهنگی در ایران بهشدت دولتی و حاکمیتی است. او به روزنامه میگوید: «بیشترین نقش را در اداره میراث فرهنگی حاکمیت برعهده دارد، این موضوع یعنی شما اگر بر فرض یک خانه تاریخی داشته باشید و خودتان هم مرمتگر آثار تاریخی هم باشید و بخواهید خانهتان را مرمت کنید، بدون اجازه میراث فرهنگی نمیتوانید این کار را انجام دهید.
اگر شخصی مجموعهای از آثار تاریخی یا هنری را در اختیار داشته باشد و بخواهد در یک محلی از اینها یک موزهای درست کند که مردم بیایند و نگاه کنند، باید از میراث فرهنگی اجازه بگیرد و بدون مجوز این کار غیرقانونی است. درنتیجه همهچیز دست دولت است و در حوزه برنامهریزی و راهبری و اداره و نظارت میراث فرهنگی مسئولیت سنگینی برعهده میراث فرهنگی قرار گرفته است. این وزارتخانه که بیشترین مسئولیتها را دارد چند مشکل ریشهدار دارد.»
این دانشآموخته رشته تاریخ که سابقه روزنامهنگاری در حوزه میراث فرهنگی را هم دارد، معتقد است که امکانات و اعتباراتی که در اختیار این نهاد است، مطلقا متناسب با مسئولیتهایش نیست: «وزارت میراث فرهنگی برای اینکه بتواند امنیت آثار تاریخی را از این نظر که سرقت یا قاچاق نشوند، تامین کند، از نظر اینکه بتواند آثار تاریخی را حفظ و مرمت و معرفی کند و موزههای استاندارد داشته باشد و کاوشهای باستانی را در سطح وسیع انجام دهد، امکانات کمی در اختیار دارد و اگر زبدهترین نیروها هم بیایند و در این وزارتخانه کار کنند، تا حدی میتوانند وضعیت را بهبود ببخشند.
از حدی بیشتر بهدلیل همین عدم وجود امکانات لازم، نمیتوانند. در سالهای اخیر در بسیاری از مناطق که فعالیتی انجام میشود، با مشارکت و مساعدت خارجیهاست. همین الان که من با شما صحبت میکنم اگر در تخت جمشید کاوشهایی داریم، بهدلیل مشارکت و مساعدت ایتالیاییها و فرانسویهاست.»
او مشکل ریشهدار دیگری را که متوجه میراث فرهنگی کشور است، ساختار ناکارآمد وزارتخانه میراث فرهنگی میداند: «شما اگر داخل وزارتخانه میراث فرهنگی بروید، این نهاد در بهترین شکل خودش بیشتر متشکل از صنوف خاصی مانند معماران، مرمتگران، باستانشناسان و موزهداران است.
شما در این وزارتخانه نشانی از جامعهشناس، اقتصاددان و تاریخدان نمیبینید درحالیکه اینها تخصصهای بسیار لازمی هستند؛ بنابراین این سازمان متناسب با نیازی که دارد، بخشهای لازم به آن افزوده نشده و نیرویانسانی متخصص از همه رشتهها را هم در اختیار ندارد. مشکل بعدی این است که همین سازمان که تا اینحد وظایف سنگین دارد و بودجه و اعتبار هم در اختیارش نبوده است، چیزی بهاسم گردشگری هم به آن اضافه شده است.»
این پژوهشگر تاریخ میگوید؛ بخشی از گردشگری در ایران مربوط به جاذبههای طبیعی است و حتی در کشور، گردشگری درمانی و پزشکی هم داریم و ربطی به میراث فرهنگی ندارد: «تمرکز در این نهاد، متولی میراث فرهنگی را در سطح کشور از بین برد. مسائل گردشگری باید در سازمان دیگری حل میشد، اما اینها در همینجا برای هم تزاحم ایجاد میکنند؛ زیرا نوع اداره میراث فرهنگی، مخل فعالیتهای گردشگری است و بعضا فعالیتهای گردشگری هم مخل حفظ میراث فرهنگی است. برای نمونه موزههای ما هر زمان که دلشان بخواهد، میبندند و هر زمان که دلشان بخواهد، باز میکنند.»
موضوع دیگری که از سال ۸۲ بهبعد بهزعم حسینی اتفاق افتاد، از دست رفتن بعد تخصصی در سازمان میراث فرهنگی بود: «این سازمان تبدیل به حیاطخلوت سیاسیون شد. یعنی در کابینه به هرکسی میخواستند سهمی بدهند، او را سر سازمان میراث فرهنگی میگذاشتند.
همین شد که در دولت آقای احمدینژاد و دولت آقای روحانی، روسای سازمان میراثفرهنگی عوض شدند، همه هم افراد سیاسی و غیر متخصص. از زمان آقای مرعشی تاکنون که آقای ضرغامی وزیر است، یک رئیس متخصص یا وزیر متخصص این وزارتخانه نداشته است. این افراد که میآیند، با تیمهای غیرمتخصص و سیاسی راهی وزارتخانه میشوند و طبیعی است که اگر بخواهند کاری هم انجام دهند، نمیتوانند.» به عقیده او؛ همه این موضوعات دستبهدست هم دادند تا اثری مانند سنگنگاره ساسانی از کشور خارج شود.
قاچاق آثار باستانی قاچاق آثار باستانی
بازدارندگی تا کجا؟
از حفاظت فیزیکی قویتر تا تعیین مجازات. حسینی میگوید؛ همه راهکارها در جای خود میتوانند مفید واقع شوند: «قوانین میراث فرهنگی ایران بسیار مندرس است و برخی از آنها هیچ نسبتی با زمان حاضر ندارد، قانون حفظ آثار ملی که نام اصلی آن قانون حفظ آثار عتیقه است، داریم که در سال ۱۳۰۹ تصویب شده و از قوانین مادر میراث فرهنگی است، اکنون ما در سال ۱۴۰۲ هستیم و آن قانون هنوز سر جای خود است. قوانین حتما باید عوض شوند. حتما باید یک بازبینی در ساختار اداره میراث فرهنگی در دولت صورت بگیرد.
این وزارتخانه باید تغییر کند، حتما باید گردشگری از آن جدا شود که این هم بهنفع میراث فرهنگی، هم بهنفع گردشگری است و از آن مهمتر اینکه باید یک پشتوانه و سرمایه اجتماعی هم برای میراث فرهنگی فراهم شود. ما در کشور نمیدانیم چند اثر تاریخی داریم. اینکه در وزارتخانه میراث فرهنگی میگویند ما یک میلیون بنایتاریخی و ۲۰۰ هزار محوطه باستانی داریم، حرف بیمبنایی است و هیچ آمار درستی وجود ندارد. اما اجمالا میدانیم ما صدها هزار بنای تاریخی ارزشمند و محوطههای باستانی داریم.
وزارتخانه هرچقدر هم نیرو داشته باشد، نمیتواند بالای سر همه آنها کسی را بگذارد. لازم است که از پتانسیل اجتماعی هم استفاده شود. اکنون بسیاری از نهادها که سروکارشان با مردم و مسائل حساس است اینها یک تلفنی برای گزارشدهی دارند، این وزارتخانه این همه آثار تاریخی را میخواهد اداره کند، هنوز نتوانسته شماره تلفنی اعلام کند تا مردم بتوانند تخریب آثار باستانی را گزارش کنند.
این سازمان باید مقداری رابطهاش را با جامعه کنشگران مدنی و جامعهمدنی بهتر کند. در کنار آنها طبیعی است که برای حفاظت فیزیکی، استفاده از ابزارهای نوین و تکنولوژیهای جدید در دنیا میتواند به درجاتی کمک کند، اما چون وزارتخانه بودجه کافی در اختیار ندارد، از این نظر هم نمیتواند خیلی بهروز باشد.»
جهت اطلاعات بیشتر در بخش تماس با ما در ارتباط باشید